بی تو گرفتارو اسیر غمهایم
آری تنهای تنها بی تو
و در هر روزو شب به دنبال تو
آی آدمها به فریاد من رسید
به فریاد من که غمگین و مسکین
در این گوشه ی دنیا این چنین دلگیر
بی تو و با یاد تو در این شب سرد
گرفتار و اسیر پنجه های درد
در حال مرگ "در حال مرگ
راستی چرا این چنین تنهاییم؟
شاید چون زیادی بی پرواییم
ودر لحظه های با هم بودن
از غرور زیاد
میبریم از یاد
لحظه های تلخ تنهایی را
پس بیا غرور را زیر پا گذاریم
و تنهایی را پشت سر گذاریم
و بار دیگر با هم شویم
آیا میرسد روزی که تنها نباشد کسی
همه جا سر سبزو پر از شادی
همه باشند از زندگی خود راضی
آیا میرسد؟؟؟؟ آری.................!!!!
اگه خدا 24ساعت گناه و آزاد میذاشت چه گناهی انجام میدادین؟ خواهش میکنم جواب بدین
